رسا نامه

فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ

رسا نامه

فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ

رسا نامه


گاهی همه چیزمان را باید فدا کنیم تا همه چیز به ما بدهند
ای کاش به جای این قلیل که در پی آنیم
به کثیری فکر می کردیم که رزق ماست
اگر بیدار شویم............

من به آمار زمین مشکوکم.........تو چطور؟!

يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۰۸ ب.ظ


سلام رفقا................

 

امشب دلم بد جور گرفته بود (البته همش تقصیر این استاد هاست با این امتحانایی که می گیرن) می خواستم دق دلم رو روی سر یکی دیگه از معضلات دور و برمون خالی کنم دیدم حال ندارم که چیزی بنویسم اما یه شعر از سهراب یادم اومد گفتم برای شما بزارم و این سوال رو مطرح کنم که :

 

چرا ما ها نمی تونیم در کنار هم برای یک هدف واحد قرار بگیریم در حالی که همه ما درد مشترکی داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

خوشحال می شوم که با ارسا نظراتتان بنده رو یاری کنید............

من به آمار زمین مشکوکم تو چطــــــــــور؟

اگر این سطح پر از آدمهاســـــــــــــــــــــت

پس چرا این همه دلها تنهاســـــــــــــــت؟

بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست

چه کسی تنهانیست؟ همه از هم دورند

همه در جمع ولی تنهاینـــــــــــــــــــــــــــــد

من که در تردیدم تو چطور؟

نکند هیچکسی اینجا نیســـــــــــــــــــــــــت

گفته بود آن شاعر :

هر که خود تربیت خود نکند حیوان است

آدم آنست که او را پدر ومادر نیســـــــــت

من به آمار ، به این جمــــــــــــــــــــــــــــع

و به این سطح  که گویند پر  از آدمهاست

مشکوکم   

نکند هیچکسی اینجا نیســــــــــــــــــــت

من به  آمارزمین مشکوکــــــــــــــــــــم

چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست؟

من که می گویم نیست

گر که هست دلش از کثرت غم فرســـــــوده ست

یا که رنجور و غریــــــــــــــــب

خسته ومانده ودر مانده براه

پای در بند و اســـــــــــــــــــیر

سرنگون مانده به چــــــــــاه

خسته وچشــــــــــــم  به راه

تا که یک آدم از آنجا برسد

همه آن جا هستــــــــــند

هیچکس آن جا نیست 

وای از تنـــــــــــــــــــــــــها یی

همه آن جا هستـــــــــــــــند

هیج کس آنجا نیســـــــت

هیچکس با او نیســـــــــت

هیچکس هیچکـــــــــــــس

من به آمار زمین مشکوکم

من به آمار زمین مشکوکم

چه عجب چیزی گفت

چه شکر حرفی زد

گفت:من تنهایم 

هیچکس اینجا نیست

گفت: اگر  اشک بهدادم نرسد می شکنم

اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم

بر لب کلبه ی محصور وجود

من در این خلوت خاموش  سکوت

اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم

اگر از هجر تو آهی نکشم

 اندر این تنهایی

به خدا می شکنم به خدا می شکنم

من به آمار زمین شک دارم

چه کسی گفته که این سطح از پرآدمهاست؟                 

۹۳/۱۰/۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
ر.س.آ

نظرات  (۶)

۰۷ دی ۹۳ ، ۲۱:۲۵ سیدامیر علوی
نگفته بودی!:)
من بی تقصیرم...
پاسخ:
نپرسیده بودی........!!
دنبال دلیل بودم نه مقصر
من دیگه حرفی ندارم.
۱۰ دی ۹۳ ، ۰۰:۲۱ مهدی نرم دست لطفی

سلام. دقت نکرده بودم.

از شوخی گذشته متوجه شدم که ما وقتی افسرده می شویم و شکست می خوریم و به عبارت صریحتر، کم می آوریم، یادمان می افتد اگر یکمان دو بود، چه می شد. اگر دویمان سه بود چه می شد.

وقتی هم می فهمیم که باید جمع شویم، به جلسات بی فایده ی پر از شوخی همراه با لم دادن ها و اثرات ناشی از کم خوابی که همراه با صحبت های زیر شکمی می شود روی می آوریم و بعد اسمش را می گذاریم سنگین نکردن جو، افزایش صمیمیت و... . بعد از مدتی هم دوستانی که از این طریق جمع شده اند، به  همین جدیتی که گروه شدند، از هم می پاشند .

 بعد هم فکر می کنیم که خوب، ما تلاشمان را کردیم، برای رضای خدا کار کردیم و شعور دیگران به ما نمی رسید.کمی هم اگر منصف باشیم، می گوییم ما هم اشتباهاتی داشتیم.

 دوباره آزمون و خطا شروع می شود. و کسانی که به ما نپیوندند می شوند کوفی، می شوند سلیمان صرد، ... . ما هم می شویم علی. می شویم مختار.

8 سال در دانشگاه با عده ی زیادی کار کردم. یادم نمی آید برای طراحی برنامه ی 6 ماه یا یک سال بعد، جلسه ی بالای 2 ساعت دیده باشم. همه پول می خواهند، نفر می خواهند، حمایت می خواهند، فداکاری می خواهند، فرماندهی می خواهند، ولی برای رسیدن به این ها، در 365 روز سال، نمی توانند یک روز با دوستانشان برنامه ریزی کنند.

 نمیتوانند در هفته ، یک بار به عملکرد دوستانشان نظارت کنند.نمی توانند 50 صفحه جزوه بخوانند. نمی توانند تاریخ بخوانند و عبرت نشوند. وقت ندارند از هم یاد بگیرند. وقت ندارند اختلافاتشان را حل کنند. وقت ندارند با هم صحبت کنند. وقت ندارند به داد هم برسند.وقت ندارند جمع شوند. وقت ندارند برادر شوند.

البته شما از معدودین هستید.خدا حفظت کنه.خدا منو هم نجات بده از غرور و جهالت و هوس و آرزوها ی بلند.

 

دنبال علت خاصی نباش برادر؛ 99.9% بچه مذهبی های که من دیدم تو جمع خودشون، تو هیئت خودشون یا مجموعه خودشون خالصانه فعالیت می کنند اما وقتی یه کاری که نیازه همه مجموعه ها با هم یک دست باشن و یه کار مشترک شهری انجام بدن اونجاست که دیگه می لنگیم.
اینجاست که وجود یه بزرگتر معنوی که همه مجموعه ها قبولش داشته باشن نیازه تا در همچین مواقعی جمعشون کنه، که در این زمینه هم شهر ما می لنگه.
۱۲ دی ۹۳ ، ۱۹:۰۷ مهدی نرم دست لطفی

سلام

کسانی که بدون رهبر بر اساس تجربه و عقل خودشون ، متحد نمی شوند، با وجود رهبر هم متحد نخواهند شد. اگر هم بشوند مایه ی آزار رهبران می شوند.

 در بهترین حالت مثل بنی اسرائیل به موسی می گویند تو و خدایت برو بجنگ یا وقتی بخواهند بجنگند، تابوت عهد را از دست می دهند، یا اگر بروند بجنگند از سه هزار نفر سپاه طالوت،حدود  2000 نفر به دستوراتش عمل نمی کنند و آب می خورند.

پاسخ:
سلام
از این که نبودم عذر می خوام (امتحان داشتم)
ممنون از نظر به جا و درستت اخوی
من هم به آمار زمین مشکوکم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی