رفع حصر سران فتنه یا رفع حصر اصلاحات
انتخابات سال 88 با آن همه شور و هیجان و آن استقبال عظیم ملی می توانست به عالی ترین فرصت انقلاب اسلامی برای صدور نسخه مردم سالاری دینی به منطقه جنوب غربی آسیا که قطب کشور های اسلامی محسوب می شود مبدل گردد و در واقع این دارو برای این منطقه دوای همان دردی بود که مردم خسته از استبداد حاکمان شکم باره و شهوت پرست عربی دنبال آن می گشتند تا با آن بتوانند از دست استعمار غربی که سالیان دراز بر منابع و سرنوشت آنان مسلط شده بود و همچنین غده سرطانی ای چون رژیم غاصب صهیونیستی که امنیت خود را در اغتشاشات و ناامنی و بی ثباتی آنان جستجو می کرد خلاص شوند اما به ناگاه ورق برگشت و عده ای دانسته یا نادانسته تمام قواعد را به کناری زدند و با ادله های عروس و دامادی،خود را برنده انتخاباتی معرفی کردند که یقین داشتند در آن شکست خورده اند هر چند که در این کش و قوس ها بود که عده ای عیار واقعی خود را در نسبت به وفاداری به آرمان های اصیل امام و انقلاب نشان دادند اما رافت اسلامی حکم بر این داشت که مسیر توبه را برای آنان باز بگذارد ولی همراه با اوج گیری انقلاب های مردمی در کشور های عربی و سر بر آوردن موج بیداری اسلامی که با اهمال کاری و خیانت ورزی همین آقایان چیزی حدود یک سال و نیم به تعویق افتاده بود باز هم این افراد که از گذشت ایام و بی مهری ها و بی توجهی های مردم که اوج آن را می توان در حماسه 9دی سال 88 مشاهده نمود، درس نگرفته بودند به کمک سازمان های جاسوسی بیگانه شتافتند تا بتوانند بار دیگر این انقلاب ها را که فرصتی خدادادی برای انقلاب اسلامی فراهم کرده بود را به تهدیدی برای آن تبدیل نمایند و دم از این زدند که این بیداری اسلامی در این کشور ها ادامه جنبش سبز اموی آنان است و این جا بود که این افراد بی لیاقتی خود را حتی در برخورداری از رافت اسلامی نشان دادند و محصور در چارچوب جهل و بی تدبیری و خیانت پیشگی خود شدند که این امر تا امروز ادامه دارد.
ایام یکی پس از دیگری می گذشت و کسانی که نظام را به تقلب متهم کرده بودند در انتخابات مجلس نهم شرکت کردند و رای دادند و در انتخابات ریاست جمهوری هم کاندیدا معرفی کردند و از قضای روزگار کاندیدای آنان با اختلاف بسیار اندکی که به راحتی قابلیت نادیده گرفته شدن را داشت رای آورد و راهی ساختمان پاستور شد تا شاهد باشیم که کسانی که روزی برای سیستم انتخاباتی نظام عیب و ایراد می گرفتند حالا آن را پاک ترین انتخابات دنیا بنامند تا به همگان نشان دهند که شاخص پاک بودن سیستم انتخاباتی از منظر آقایان رای آوردن خودشان است والا حتما تقلب شده است و مردم باید بریزند داخل خیابان ها.
اما سوالی که مطرح است این امر است که اصلا به چه دلیل است که این قدر بعضی ها چه در بالا ترین سطح دولت با نیش و کنایه و در قالب تعهد به وفای به تمامی قول هایشان و چه سایر افراد حقیقی و حقوقی اصلاح طلب و اعتدال مشرب و اصولگرای بی بصیرت بی پرده دم از رفع حصر فتنه گران می زنند؟
البته تحلیل این قضیه در زمان برگزاری انتخابات امر چندان پیچیده ای نیست زیرا به سادگی می توان به این امر پی برد که در آن زمان این کار برای کسب رای لایه های خاموش و رای های ساکت نسبت به سایر رقبا از دیدگاه اعتدالیون و اصلاح طلبان ضروری به نظر می رسید اما سوال اصلی این است که این کار به چه دلیل ادامه پیدا کرده است؟
افرادی که دانسته یا ندانسته در فتنه 88 دخیل بودند پس از اندکی متوجه اشتباه بسیار بزرگی که مرتکب شده بودند شدند و پی به این مطلب بردند که با این اشتباه تا چه حد به جایگاه خود در نظام و بین مردم خدشه وارد کرده اند و در پی راهی برای جبران این اشتباه خود بودند. آنها از طرفی خواهان بازگشت به نظام بودند و از طرف دیگر می خواستند که این بازگشت برایشان با کمترین هزینه ممکن که باعث ریزش سیستم تشکیلاتی پوسیده ای که برایشان مانده بود و آبرویی که خیال می کردند داشتند شود لذا از دو راهی بزرگ تحریم یا شرکت در انتخابات مجلس نهم گزینه شرکت در انتخابات را برگزیدند که با بهت شدید ناظران سیاسی رو به رو شد چون به قول خودشان رهبرانشان به آنها پشت کرده و اقدام به خود زنی نمودند و با شرکت در سیستمی که تا دیروز آن را فاسد و معیوب می دانستند اولا به سلامت سیستم اعتراف نموده بودند و ثانیا اعتراف به اشتباه خود کرده بودند که این مقوله از چشمان کمتر کسی پنهان مانده بود که البته با معرفی کاندیدا و تشکیل ائتلاف اصلاح و اعتدال در انتخابات 92 این اعتراف بدون توبه به اوج خود رسید و جالب آنکه همگان دیده بودند نظامی که متهم به تقلب 11 میلیونی شده بود در برابر حق الناس 250 هزار نفری رای مردم از خود امانتداری جوان مردانه ای نشان داده بود.
به نظر نگارنده اصرار بر رفع حصر را از دو دیدگاه می توان مورد بررسی قرار داد. مورد اول از دیدگاه اعتدالیون است که فعلا بر اریکه قدرت نشسته اند. این گروه مجبور است تا با مطرح کردن این موضوع برای حفظ اتحاد خود با اصلاح طلبان که خود را سهامدار این دولت و شریک آن در پیروزی انتخابات می دانند تلاش نماید. هر چند که از مطرح کردن آن تنها در لفافه و ابهام می توان به شعاری بودن این عمل و آن هم در پی فشار هایی که از ناحیه اصلاح طلبان به دولت وارد می شود پی برد که احتمالا تا هنگامی که چشم طمع به این اتحاد از ناحیه جریان اعتدال وجود داشته باشد شاهد بروز این گونه مواضع خواهیم بود و باید ماند و دید که آیا پس از شکستن این اتحاد که احتمالا هر چه به انتخابات مجلس نزدیک می شویم امکان آن نیز افزایش می یابد، پرداختن این امور از سوی دولت به چه صورتی خواهد بود؟
اما در مورد دیدگاه دوم در ابتدا باید از خود پرسید که رفع حصر برای جریان اصلاح طلبی چرا تا این حد مهم شده است که حاضر است تا این اندازه روی این امر پافشاری نماید؟ در واقع منشا این رفتار را باید در گذشته اصلاح طلبان جستجو نمود تا بتوان آن را به درستی تحلیل کرد.
جریان اصلاح طلبی به نوعی در ادبیات سیاسی کشور مترادف با جریان تولید و پرورش فتنه و فتنه گر و خائن با اهداف بر اندازانه و در قالب هایی نظیر آزادی های مدنی و توسعه سیاسی و جامعه مدنی و هر چیزی که به نوعی آلترناتیو جمهوری اسلامی و تمدن اسلامی باشد، شده است تا جایی که نشان لیاقت خود را از دستان منحوس نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل با لقب "خط مقدم اسرائیل در جمهوری اسلامی" دریافت کرده است البته اگر با قید انصاف و ادبیات رئیس جمهور دکتر روحانی به این طیف نگاه کنیم در بین آنها افراد شناسنامه دار زیادی که از جاهایی محدود و منابع محدود تغذیه نشوند نیز یافت می شوند اما به هر حال این تفسیر رایج پیرامون این جریان است. جریانی که در خود سابقه غائله کوی دانشگاه، ترور های زنجیره ای، قضایای توهین به مقدسات در روزنامه های زنجریه ای، توهین به انقلاب و نظام و امام و رهبری و مراجع تقلید، کلیه حواشی خیانت بار مجلس ششم از هنجار شکنی ها و جاسوسی هایش گرفته تا تحصن پایان دوره آن، انواع و اقسام مفاسد امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و ... را در کارنامه دارد و از این حجم انبوه که دیگر برایشان قابل جبران نیست چیزی که کم نشد هیچ بلکه فتنه 88 به عنوان یک انقلاب رنگی و برانداز که با حمایت تمام قد و بلا قید تمامی دشمنان انقلاب به وقوع پیوست نیز به آنها اضافه گردید و در واقع دیگر مجال و فرصتی برای عرض اندام آنها در داخل سیستم سیاسی جمهوری اسلامی الی الابد باقی نمی گذاشت و اگر هم راهی بود آن راه فقط توبه و ابراز ندامت و پشیمانی بود یعنی آنها را بین انزوا و حقارت ناشی از اشتباه مخیر می کرد که آنها حقارت را پذیرفتند اما به دنبال راهی بودند تا این حقارت را از دامن خود بزدایند و آن را از حالت ابدی به یک امر مدت دار تبدیل کنند و تنها یک راه برای این امر وجود داشت و آن این بود که نظام هم بپذیرد که در فتنه 88 مرتکب خطاهایی شده است و به قولی هر دو طرف مقصر بوده اند و آن دعوا و خسران حاصل اشتباه هر دو طرف است و پذیرش اشتباه بودن حصر سران فتنه و شکستن حصر به منزله اولین مهره این دومینوی عظیمی است که اصلاح طلبان برای پاک کردن دامان خود از خیانت هایی که مرتکب شده اند طراحی نموده اند که نمونه این امور با کلید واژه "اشتباه دوطرفه" را به راحتی می توانید در کلام کسانی که به دنبال رفع حصر و تطهیر فتنه گران هستند پیدا نمایید.
در واقع فتنه گران به خوبی می دانند که فتنه 88 دیگر قابل زنده شدن و پویایی نیست و این را به خوبی می دانند که در جامعه تنها عده ای باور به تقلب در انتخابات 88 دارند که یا می دانند تقلب نشده است و این مطلب را تنها برای مقاصد خاص سیاسی و جناحی خود به کار می گیرند و یا افرادی هستند که عادت کرده اند تا دنیای پیرامون خود را از زاویه دید آنها ببینند که مجموع این افراد چنان انگشت شمار است که حتی در صورت شکستن حصر و یا حتی مرگ فتنه گرانی نظیر موسوی و کروبی در حصر این جریان دیگر قابلیت ظهور و بروز ندارد که اگر دارای چنین قابلیتی بود باید در هنگام حصر و در اعتراض به آن خود را نشان می داد و مانع از طولانی مدت شدن آن می شد و از طرف دیگر با شرکت در انتخابات و پیروزی جناحی که آنها طرفدارش بوده اند با پذیرفتن تلویحی اشتباه خود دیگر نمی توانند منکر رفتار خیانت آلود خود در سال 88 شوند، بنا براین با توجه به مدت اندکی که برای آنان باقی مانده است و همچنین فضای سنگین سیاسی که توام با بدبینی و انزجار پیرامون آنها وجود دارد می کوشند تا به راه انداختن این دومینو به جبران گذشته بپردازند تا اولا نسبت به دو جریان رقیب قدیمی اصولگرا و تازه وارد اعتدال مشرب جا نماند و ثانیا بتوانند برگه برنده فتنه 88 را که مانع از ورود گسترده افراد آنها به جریان سیاسی کشور می شود را از دست نظام خارج نمایند که البته با درایت و تیز بینی قابل ستایشی که در بین بزرگان جامعه مشاهده می کنیم بعید می دانیم که این اتفاق قبل از اعتراف فتنه گران به اشتباه خیانت آمیز خود و توبه علنی به درگاه الهی که باطل السحر نقشه ای است که برای رفع حصر فتنه گران طراحی شده است، جامه عمل به خود بپوشد.